قطع: رقعی، نوع جلد: شومیز، گروه سنی: بزرگسال، تعداد صفحات: 216 صفحه
محصولات دیگر فروشگاه
کتاب آسایش اثر مت هیگ نشر میلکان:
مت هیگ در این کتاب یادداشت ها و برداشتهای خود را درباره آسایش با شما به اشرتاک میگذارد. به گفته خودش این یادداشت ها، استعارهها، نقلقولها، مطالعات موردی و حتی دستورالعملهای گاهبهگا نظم خاصی ندارند و مثل زندگی بینظم و بههمریختهاند و شامل چندین فصل کوتاه و تعدادی فصل بلندند. میتوانید هر طور که بخواهید آن را بخوانید. میتوانید از اول شروع کنید و تا آخر پیش بروید یا میتوانید از آخر شروع کنید و به اول برسید یا میتوانید آن را جسته و گریخته مطالعه کنید. البته این یادداشت ها نوعی مضمون ضمنی دارد. مضمون آن ارتباط است. ما همهچیز هستیم و به همهچیز متصل میشویم؛ انسان به انسان، لحظه به لحظه، درد به لذت، یأس به امید.
با خواندن یادداشتهای مت هیگ درباره آسایش لحظاتی را درباره این پدیده مهم در زندگی فکر کنید. از آنها الهام بگیرید و دریچههای ذهن خود را به روی این پدیده، دیگرگونه بگشایید.
بخشی از کتاب آسایش:
هیچچیز خوب یا بد نیست
وقتی هملت به دوستان قدیمی دانشگاهش، روزنکرانتز و گیلدنسترن میگوید که «هیچ چیز خوب یا بدی وجود ندارد، بلکه تفکر ما چنین چیزی را میسازد» از جنبهٔ مثبت آن حرف نمیزند. شاهزادهٔ شکسپیر در حالتی ناخوشایند و افسرده به سر میبرد، اما این حالش دلیلی دارد. او میگوید که دانمارک و در واقع کل جهان زندانی بیش نیست. برای او دانمارک واقعاً زندانی جسمانی و روانی است، اما او همچنین از نقش دیدگاه در این امر آگاه است و اینکه جهان و دانمارک ذاتاً بد نیستند. آنها از دیدگاه او بد هستند، چون او اینگونه فکر میکند.
رویدادهای خارجی خنثی هستند. آنها فقط در لحظهٔ ورود به ذهن ما ارزش مثبت یا منفی پیدا میکنند. در نهایت به خود ما بستگی دارد که چطور به استقبال چنین چیزهایی برویم. مطمئناً همیشه آسان نیست، اما اینکه بدانی میتوان به روشهای مختلف به چیزها نگاه کرد باعث آرامش خاطر است. همچنین به ما قدرت میدهد، زیرا ما تحت سلطهٔ جهانی نیستیم که هرگز نمیتوانیم آن را کنترل کنیم، ما تحت سلطهٔ ذهنی هستیم که میتوانیم، بالقوه با تلاش و اراده، تغییر و گسترش آن را آغاز کنیم. ذهن ما ممکن است زندانهایی بسازد، ولی کلیدها را نیز در اختیارمان میگذارد.
تغییر، واقعیت دارد
ما همیشه کلیدها را تغییر میدهیم یا بهتر بگویم زمان همیشه کلیدها را تغییر میدهد، چون زمان یعنی تغییر و تغییر، ماهیت زندگی است. دلیل امیدواری است.
به دلیل انعطافپذیری عصبی است که مغز ما بر اساس چیزهایی که تجربه میکنیم ساختار خود را تغییر میدهد. هیچیک از ما همان افرادی نیستیم که ده سال پیش بودیم. وقتی چیزهای وحشتناکی را تجربه یا احساس میکنیم، یادآوری این نکته که هیچچیز دوام نمیآورد مفید است. دیدگاهها تغییر میکنند. ما به نسخههای دیگری از خودمان تبدیل میشویم. سختترین سؤالی که تابهحال از من پرسیده شده این است: «وقتی کسی را ندارم چطور برای دیگران زنده بمانم؟» پاسخ این است که برای نسخههای دیگر خودت زنده بمان. بله نهتنها برای افرادی که ملاقات خواهی کرد، بلکه برای کسانی که در آینده خواهی بود زنده میمانی.
دیدگاه خود را بنویسید