ناشر: متخصصان، قطع: رقعی، نوع جلد: نرم، تعداد صفحات: 255 صفحه.... این کتاب در دست انتشار هست و در کمتر از یک هفته آینده منتشر خواهد شد. فعلا در وضعیت پیش فروش هست.
محصولات دیگر فروشگاه
کتاب هجرت ناتمام اثر مصطفی مدملی:
کتاب «هجرت ناتمام»، نوشته مصطفی مدملی، داستان زندگی حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها است.
داستان در 16 فصل نوشته شده است که از بردگی حضرت نجمه خاتون سلام الله علیها شروع و به وفات (یا شهادت) حضرت معصومه سلام الله علیها ختم می شود. در این کتاب، توصیفات خیلی زیبایی به کار رفته و اطلاعات تاریخی خیلی خوبی به ما می دهد که باید حتما بخونید تا شیرینی شو بچشید. این کتاب برای علاقهمندان به تاریخ اسلام یک انتخاب عالی خواهد بود.
از متن کتاب:
تکتم با ورود به این خانه حس می کرد به بهشتی که وعده داده شده و از آن سخن گفته اند وارد شده، چرا که دیگر اثری از غم و بیماری در خود نمی یافت. آن هم غم عظیمی که بعد از آن دوره بردگی داشت. غمی که گاهی به گلویش می رسید و راه نفسش را می بست. از همان لحظه دیدن امام، گویی یخ های وجودش آب شده و گرمای درونش فوران کرده بود. وجود امام گویی آفتابی بود که قلب یخ زده اش را گرما می داد و قوت می بخشید. او به خانه کسی آمده بود که معدن رحمت بود و تمام خوبی های عالم. اگر پیش از این امام را می شناخت و دیده بود، این حجم از خوبی برایش عجیب نبود.
کسانی که در زندگی امامشان را تنها گذاشتند و دین خدا را یاری نکردند، سرانجام شان ختم به سعادت نخواهد شد، چرا که اگر امام از زندگی انسان برود، رنج ها سر بر خواهند آورد. اصلا انسان بدنیا آمده که عاشق خدا و اولیائش شود، و اگر کسی بی عشق اینها بمیرد، گویی اصلا زندگی نکرده است.
خواهر از دلتنگی هایش برای برادر می گفت:
- فکر نمی کردم در این مدت چند ماهه، این همه دلتنگ و بی طاقت شوم. گویی این مدت برایم مثل چند سال گذشته است. غربت بد دردی است خیزران... .
خیزران گفت: « امتحان و آزمایش الهی از سنّت های دائمی پروردگار برای همه انسان هاست که در تمام امت های پیشین بوده و حتّی شامل انبیاء بزرگ الهی نیز شده است. پیامبران با سخت ترین و شدیدترین آزمون های الهی مواجه می شدند. تا بوده سختی و درد و رنج بود است. روح انسان در کوره سختی ها و حوادث آب دیده می شود و پله پله به ملکوت نزدیک تر می شود. اگر این امتحانات الهی نباشند، کسی به رشد معنوی نخواهد رسید. ابراهیم خلیل الله پس از گذراندن امتحان هایی سخت، به مقام امامت رسید. مقامی که بسیاری از انبیاء به آن دست نیافتند... .»
وقتی سر بریده سرخ فام خورشید در تشت خونین افق افتاد و از دیده ها پنهان شد، ابتدای کاروان به خورشیدی بسیار پر نورتر و درخشنده تری رسید که سر از تنش جدا کرده بودند ولی همچنان و تا ابد روزنه امید و روشنایی زندگی تمام شیعیان بود. صدای گام های افراد ابتدای کاروان که با صدای ضجه و ناله همراه شد، همه گردن کشیدند تا متوجه علت شوند، چیزی دیده نمی شد ولی مشخص بود که آنها به قتلگاه و مزار اباعبدالله رسیده بودند. همان امامی که مردم کوفه از او دعوت کردند و بعضی از آنها به او نامه نوشته بودند که باغ ها سرسبز گشته و میوه ها رسیده است، پس هرگاه که اراده کردی بیا که سربازان آماده برای یاری تو در انتظار نشسته اند. اما همان افراد در صحرای کربلا مقابلش ایستادند. به راستی چه شد که عده ای از کسانی که امام علی علیه السلام را در صفین یاری کرده بودند و زخم ها از آن جنگ بر بدن داشتند، پس از چند سال با فرزندش اینگونه کرده بودند. به راستی آنچه رسول خدا و امام علی علیهم السلام از آن سخن گفته بود، بالاخره اتفاق افتاد.
فاطمه ادامه داد: « اما بدانید سرورم علی بن موسی بیش از آنکه از ما اشک بخواهد، اطاعت و ماندن تا آخرین نفس می خواهد؛ ایستادن در مقابل ظلم می خواهد...
دیدگاه خود را بنویسید