SEO Services Glendale
کتب رمان

کتاب راه طولانی بود از عشق حرف زدیم

از {{model.count}}

نویسنده: رسول یونان

تعداد
نوع
محصول مورد نظر موجود نمی‌باشد.
  • {{value}}
مقایسه
کمی صبر کنید...

ناشر: نیماژ، قطع: رقعی، نوع جلد: نرم، تعداد صفحات: 264 صفحه، سال نشر: 1400

محصولات دیگر فروشگاه

کتاب راه طولانی بود از عشق حرف زدیم:

راه طولانی بود، از عشق حرف زدیم نوشته رسول یونان، نویسنده و شاعر معاصر ایرانی است. یونان در این اثر از اندوه و افسردگی و ملال یک پسر جوان و تحولات روحی‌اش روایت می‌کند.

خلاصه کتاب راه طولانی بود، از عشق حرف زدیم:

مصطفی که پسری منزوی و دلشکسته از وقایعی زندگی است، داستان خود را در سه فصل تعریف می‌کند، ماجرای شکست خوردنش در کار، عاشق شدنش به دختر همسایه و با شکست خوردنش، این‌بار در عشق و خانه‌نشین شدنش به خاطر افسردگی و انس گرفتن بیش از حدش با دو قناری که در قفس نگاه می‌دارد. پدرش نها را بی خبر از او آزاد می‌کند و از رفتن پیش پدربزرگ نجارش و زندگی با او و کشف چیزهای نویی از زندگی که بینش تازه‌ای به او می‌بخشد.


درباره رسول یونان:

رسول یونان شاعر و نویسنده معاصر ایرانی متولد ارومیه و ساکن تهران است. او تاکنون چند مجموعه شعر منتشر کرده است. واهه آرمن اشعار او را به ارمنی و مریوان حلبچه‌ای هم آثارش را به کردی سورانی ترجمه کرده اند. سعیده سادات کابلی هم ترانه‌های او را به فرانسوی ترجمه کرده است. از آثار او است رمان خیلی نگرانم شما لیلا را ندیده‌اید، مجموعه شعر من یک پسر بد بودم، در را باید آرام باز کرد و رفت، پرواز یک تکه برف، روزهای چوبی.

جملاتی از کتاب راه طولانی بود از عشق حرف زدیم:

پدربزرگ می‌گفت: «سفر مهمه. دنیای آدمارو بزرگ‌تر می‌کنه!»

و توضیح می‌داد که دنیا هرچه بزرگ‌تر باشد بهتر است. از دنیاهای کوچک دل خوشی نداشت.

می‌گفت: «دنیای مورچه‌ها رو به خاطر اینکه کوچیکه زود آب می‌بره» و ادامه می‌داد:

«وقتی قطره آبی بتونه دنیایی رو ببره، اون دنیا دیگه دنیا نیست!»

عمو رحمان ادامه می‌داد: «تا می‌تونین سفر کنین!»

و توضیح می‌داد: «سفر از وقتی شروع می‌شه که آدم بهش فکر می‌کنه!»

وقتی می‌پرسیدیم: «اگه مسافر جایی برای رفتن نداشته باشه چی؟»

یک‌صدا می‌گفتند:

«همیشه جایی برای رفتن هست!»

عمو رحمان می‌گفت: «اکثراً جاده‌های بزرگ به دریا ختم می‌شن!»

پدربزرگ می‌گفت: «خیلیارو می‌شناسم که کنار دریا اُتراق کردن!»

وقتی سؤال می‌کردیم: «اگه یکی نخواد کنار دریا زندگی کنه تکلیفش چیه؟»

جواب می‌دادند: «ما دریا رو فقط مثال زدیم! بره به یه جای دیگه! دنیا پر از جاهای قشنگه!»

بعد توضیح می‌دادند که دریا از نظر آن‌ها نام تمام جاهایی‌ست که در آن‌ها می‌شود راحت زندگی کرد.

وقتی می‌پرسیدیم: «آدما از کجا بدونن کدوم جاده به کدوم دریا می‌رسد؟»

عمو رحمان می‌گفت: «همهٔ جاده‌ها و دریاها واسه خودشون نام و نشون دارن!»


دیدگاه خود را بنویسید

  • {{value}}
این دیدگاه به عنوان پاسخ شما به دیدگاهی دیگر ارسال خواهد شد. برای صرف نظر از ارسال این پاسخ، بر روی گزینه‌ی انصراف کلیک کنید.
دیدگاه خود را بنویسید.
کمی صبر کنید...
با ما تماس بگیرید

با ما تماس بگیرید

برای ثبت سفارش و یا مشاوره می توانید با ما تماس بگیرید!


یا جهت ارتباط آسان تر و سریع تر، از طریق شماره واتس آپ زیر با ما در ارتباط باشید...


شماره روبیکا و ایتا:        09165435982


اینستاگرام:  @madmolibookshop.ir
mostafamadmoli10@yahoo.com
09165435982