ناشر: میلکان، قطع: رقعی، نوع جلد: نرم، تعداد صفحات: 312 صفحه
محصولات دیگر فروشگاه
کتاب دوباره فکر کن اثر آدام گرانت:
کتاب دوباره فکر کن! نوشته آدام گرنت است که با ترجمه سبحان خسروجردی و فرزانه حاجخلیلی منتشر شده است. این کتاب به شما قدرت میدهد چیزهایی را درک کنید که درباره آن اطلاعاتی ندارید. کتاب دوباره فکر کن! به شما قدرت شناخت میدهد.
درباره کتاب دوباره فکر کن!:
این کتاب دربارهٔ ارزش بازاندیشی است؛ دربارهٔ یادگیری و بهکارگرفتن انعطاف ذهنیای که جانِ وگنر داج را نجات داد. همچنین این کتاب در مورد موفقیت در زمینهای است که داج در آن شکست خورد: تشویق دیگران به داشتن این مهارت.
ممکن است شما تبر یا بیل همراه خودتان نداشته باشید ولی یکسری ابزار ذهنی دارید که مدام از آنها استفاده میکنید؛ مثلاً چیزهایی که میدانید، تصوراتتان و نظراتی که دارید. بعضی از اینها صرفاً بخشی از شغلتان نیستند، بلکه قسمتی از وجودتان هستند.
خواندن کتاب دوباره فکر کن! را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم:
این کتاب را به تمام کسانی که در زندگی به دنبال موفقیت بیشتر هستند پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب دوباره فکر کن!:
تصور کنید آزمونی چندگزینهای را به پایان رساندهاید و به یکی از پاسخهای خود مشکوک میشوید. کمی وقت اضافه دارید، بهتر است انتخاب اول خود را نگه دارید یا آن را تغییر دهید؟
حدود سهچهارم دانشآموزان بر این باورند که اصلاح پاسخهایشان باعث کمترشدن نمرهٔ آنها میشود. کاپلان که شرکتی بزرگ در زمینهٔ آمادگی برای امتحانات است، یکبار به دانشآموزان خود هشدار داده بود: «اگر تصمیم گرفتید پاسخ خود را تغییر دهید، جانب احتیاط را رعایت کنید. تجربه نشان میدهد بسیاری از دانشآموزانی که پاسخ خود را عوض میکنند، پاسخ اشتباه را انتخاب میکنند.»
با کمال احترام به آموزههای تجربی، شواهد مستحکم را ترجیح میدهم. هنگامی که سه روانشناس، مروری جامع بر سیوسه تحقیق انجام دادند، دریافتند که در تمامی این تحقیقات، اکثر پاسخهای تغییریافته به پاسخهای صحیح تبدیل شدهاند. این پدیده به «مغالطهٔ انتخاب اول» مشهور است.
در پژوهشی، روانشناسها تعداد ردِ پاککنهای برگههای امتحانی بیش از هزاروپانصد دانشآموز ایالت ایلینوی را شمردند. فقط یکچهارم پاسخهای تغییریافته از درست به غلط بودند، درحالیکه بیشتر از نصف آنها از غلط به درست بودند. من این پدیده را هر سال در کلاسهای خودم نیز میبینم: برگههای امتحانات پایانی بهطرز شگفتآوری تعداد کمی ردِ پاککن دارند اما کسانی که بهجای پافشاری روی پاسخهای اولیهٔ خود، آنها را بازنگری میکنند، در نهایت نمرهٔ بهتری کسب میکنند.
البته ممکن است تغییردادن پاسخها ذاتاً بهتر نباشد و صرفاً دلیل بهتربودن آن این است که دانشآموزان عموماً تمایلی به تغییر پاسخهای خود ندارند و فقط زمانی آنها را تغییر میدهند که نسبتاً مطمئن هستند. اما مطالعات اخیر به توضیح متفاوتی اشاره میکند: آنچه نمرهتان را بهتر میکند خود تغییر پاسخ نیست، بلکه تفکر و بررسی در مورد این است که آیا باید پاسخ را تغییر دهید یا نه.
ما فقط نسبت به بازاندیشی در جوابهایمان مردد نیستیم، بلکه دربارهٔ خودِ عمل بازاندیشیکردن تردید داریم. مثالش هم آن آزمایشی است که در آن صدها دانشجو بهصورت تصادفی انتخاب شدند تا دربارهٔ مغالطهٔ انتخاب اول آگاهی پیدا کنند. سخنران به آنها ارزش تغییردادن عقایدشان را آموخت و موقعیتهای مناسب را برای انجام این کار پیشنهاد داد. در دو آزمون بعدی، این دانشجویان هنوز هم تمایلی به بازاندیشی در پاسخهای خود نداشتند.
یکی از دلایل این مسئله تنبلی ذهنی است. برخی از روانشناسان به این اشاره میکنند که ما ذهنهای بیحوصلهای داریم: معمولاً سادگیِ متکیبودن به عقاید قدیمی خود را بهسختی گلاویزشدن با عقاید جدید ترجیح میدهیم. بااینحال، دلایل مهمتری پشت مقاومت ما در برابر بازاندیشی وجود دارد. زیرِ سؤالبردن خودمان جهان را پیشبینیناپذیرتر میکند. ایجاب میکند که بپذیریم حقایق ممکن است تغییر کرده باشند و آنچه قبلاً درست بوده ممکن است اکنون اشتباه محسوب شود. بازاندیشیکردن دربارهٔ چیزی که عمیقاً به آن باور داریم میتواند هویت ما را به خطر بیندازد و این احساس را به ما بدهد که انگار داریم قسمتی از خودمان را از دست میدهیم.
دیدگاه خود را بنویسید