موضوع: مذهبی( زندگی نامه ، سرگذشتنامه)، ناشر: سوره مهر، قطع: رقعی، نوع جلد: نرم، تعداد صفحات: 150 صفحه
محصولات دیگر فروشگاه
کتاب فتح خون اثر شهید مرتضی آوینی:
خلاصه کتاب فتح خون (روایت محرم):
کتاب فتح خون The Victory of Blood اثر شهید سید مرتضی آوینی Morteza Avini در دو پاره ماجرای عاشورا را شرح میدهد. ماجراهای عاشورا از ماه رجب سال 60 تا ماه محرم سال 61 در بخش اول این کتاب به صورت مختصر توصیف شدهاند. هدف از بیان وقایع عاشورا در این بخش از کتاب نگاهی به شخصیتهای واقعهی کربلا و تغییر و تطوری است که در احوالات هر یک از آنها رخ میدهد.
در پارة دوم کتاب فتح خون از دید راوی به تحلیل و واکاوی معنوی و روحانی این ماجراها پرداخته میشود. راوی که به نوعی نمایانگر طرز فکر آوینی است، با دیدی عارفانه به واقعهی کربلا نگاه میکند و سعی میکند با چشم باطن به فراتر از ظواهر ماجرا بنگرد و در این راه خواننده را با خود همراه کند و جلوهای از آسمان را در زمین به او نشان دهد.
آوینی با سخن گفتن از امام و اصحاب عاشورایی او در فتح خون، روایتی از فطرت الهی انسان در عاشورا و واقعهی کربلا ارائه میدهد. از این منظر، عاشورا دیگر تنها یک واقعهی تاریخی نیست که قرنها از وقوعاش میگذرد، بلکه عاشورا حقیقتی تکرارشونده در هر زمان و مکان است و درونمایهی آن عشق است. امام در بطن ماجرای عاشورا تجلی عشقی فرازمینی و الهی است که با اندیشیدن و با چشم دل دیدن او میتواند اسلام واقعی را به خواننده بنمایاند.
مروری بر فصلهای فتح خون:
فتح خون کتابی ناتمام از آوینی است که انتشارات واحه آن را پس از شهادت نویسنده منتشر کرد. فتح خون در ده فصل «آغاز هجرت عظیم»، «کوفه»، «مناظرهی عقل و عشق»، «قافلهی عشق در سفر تاریخ»، «کربلا»، «ناشئه الیل»، «فصل تمییز خبیث از طیّب (اتمام حجت)»، «غربال دهر»، «سیارهی رنج» و «تماشاگه راز» روایت میشود. آوینی پیشتر دو فصل ششم و نهم کتاب را در مجلات «سوره» و «کتاب مقاومت» منتشر کرده بود. فصل دهم نیز شامل تعدادی از یادداشتها و دستنوشتههای پراکندهی آوینی است.
آوینی در متن کتاب از احادیث و آیات متعدد قرآن استفاده کرده است و به رویداهای تاریخی همچون «یوم الترویه» اشاره کرده است. برای نمونه به حدیثی از پیامبر در حکمت العقول ص54 اشاره میشود که در آن از پیامبر نقل شده «در آخر الزمان برادرى مورد اعتماد و درهمى حلال کمترین چیزهایی هستند که میتوان یافت». آوینی در فتح خون با بیان مظلومیت سیدالشهدا و یارانش نقبی به حقیقت ماجرای عاشورا میزند و از راز و رمزهای آن پرده برمیدارد.
مضمون و سبک نگارش فتح خون مرتضی آوینی:
شهید مرتضی آوینی قلمی قوی و نگاهی عمیق دارد. در جایجای آثار او میتوان بینش خاص او را دید. یکی از درونمایههای اصلی آثار آوینی، انسان و انسانیت بهخصوص در دوران مدرنیته و سکولاریسم قرن بیستم است.
آوینی از شرایط انسان جدید در جهان مدرن که مانند یک دستگاه عظیم به صورتی هراسآور و غیر انسانی با تاکید به نظم و دقتی ماشینی کار میکند، سخن میگوید. شرایطی که در آن انسانیت، آزادی و اختیار آدمی روز به روز کاهش مییابد و انسان ناگزیر شخصیت و کیفیت معنویاش را از دست میدهد.
از این رو، آوینی در کتاب فتح خون، عاشورا را تحولی میداند که قادر است به عنوان منبعی تمامنشدنی در هر دوره و زمانهای وضعیتی جدید در برابر آدمی قرار دهد و نجاتدهندهی او از جهان تنگ و روزمرگیهای کوچک او باشد. روایت محرم میتواند احساس حیرتانگیز وجود و حضور در جهان را به خوانندهاش یادآوری کند.
شب نگارش شهید آوینی؛ از تاریخ روایی تا داستان روایی:
روایت واژهای گره خورده با نام آوینی است. هر وقت که از آوینی صحبت میشود، آثار روایی او به ویژه مجموعهی مستندهای «روایت فتح» به ذهن خطور میکند. روایت چیست؟ روایت را در همهجا میتوان دید: در داستان، تئاتر، اسطوره، تاریخ و حتی در گپ و گفتهای روزانه. روایت در تمام جنبههای مختلف زندگی وجود دارد؛ حتی در زمان انسانهای اولیه که هنوز زبان را نیاموخته بودند، روایت وجود داشت. اولین تصویرهایی که آدمی بر دیوارههای غار کشید، نوعی روایت هستند. در واقع، جامعه بدون روایت وجود ندارد. قصه و قصهگویی یکی از ویژگیهای اصلی روایت است. متن روایی با ارجاع به حوادثی در زمان و مکانی مشخص و با شرح شخصیتهای آن از طریق صدای یک راوی، مضمونهای مورد نظر را به خواننده و شنونده میرسانند.
وجود راوی نقش محوری در تمام متون روایی دارد. روایت صوتی آوینی در مستندهای روایت فتح و راوی در کتاب فتح خون، عنصری برای ایجاد نظم و هماهنگی رخدادهای داستانی محسوب میشوند. هویت راوی و شیوههایی که برای روایت ماجراها اتخاذ میکند، یکی از علتهای تفاوت متنهای روایی است. از این نظر شهید مرتضی آوینی در فتح خون با شیوهی خاص روایت کوشیده تا علاوه بر بیان حقیقت ماجرای کربلا و پرده برداشتن از راز بزرگ این واقعهی عظیم، شیفتگی و ارادت خود را در قالب بهترین و زیباترین جملات بیان کند.
زندگی و آثار شهید مرتضی آوینی:
شهید مرتضی آوینی (1326-1372) که در دانشکدهی هنرهای زیبا معماری میآموخت با پیروزی انقلاب اسلامی دانشگاه را رها کرد و به فیلمسازی روی آورد. اولین فیلمهایی که او ساخت میتوان به مجموعهی «غائله گنبد»، «سیل خوزستان» و «ظلم خوانین» اشاره کرد. او همزمان فعالیتهای مطبوعاتی خود را در اواخر سال 1362 با نگارش در نشریه «اعتصام ارگان انجمن اسلامی» آغاز کرد.
مجموعهی پژوهشها و مقالات آوینی در زمینهی سینما، هنر و فرهنگ که در مطبوعات گوناگون از جمله ماهنامه سوره منتشر شده بودند، در کتاب «آینه جادو» جمعآوری شد.
آوینی از اواخر سال 1370 در قالب مجموعهی «روایت فتح» به کار فیلمسازی مستند و سینمایی با محور جنگ مشغول شد. او در این مجموعه به روایتهایی از جنگ و حالوهوای رزمندگان پرداخت و برای هر قسمت متنهایی روایی نوشت که همزمان با پخش تصاویری از محدودههای جنگی پخش میشد. مجموعهی «شهری در آسمان» نیز مستندی دربارهی محاصره و آزادسازی خرمشهر است که با شهادت آوینی به هنگام ساخت مستندی در فکه ناتمام ماند.
کتابهای «توسعه و مبانی تمدن»، «گنجینهی آسمانی گفتار متن فیلمهای روایت فتح»، «آغازی بر یک پایان»، «فردایی دیگر (مجموعه مقالات)»، «حلزونهای خانه بهدوش»، «رستاخیز جان» و «حکومت فرزانگان (مروری بر مبانی حاکمیت سیاسی در اسلام)» از سایر آثار مکتوب شهید مرتضی آوینی است.
در بخشی از فتح خون میخوانیم:
«راوی: حسین دیگر هیچ نداشت که فدا کند، جز جان که میان او و ادای امانت ازلی فاصله بود... و اینجا سدرهالمنتهی است. نه... که او سدرهالمنتهی را آنگاه پشت سر نهاده بود که از مکه پای در طریق کربلا نهاد... و جبرائیل تنها تا سدرهالمنتهی همسفر معراج انسان است. او آنگاه که اراده کرد تا از مکه خارج شود گفته بود: مَن کانَ فینا باذلاً مُهجَتَهُ و مُوَطناً علی لِقاء اللهِ نفسهُ فَلیرحَل مَعَنا، فَاننی راحِلُ ان شاءَاللهُ تعالی.
سدرهالمنتهی مرزدار قلمرو فرشتگان عقل است، عقل بیاختیار. اما قلمرو آل کسا، ساحت امانتداری و اختیار است و جبرائیل را آنجا بار نمیدهند که هیچ، بال میسوزانند. آنجا ساحت اِنی اَعلَمُ ما لاتَعلمون است، آنجا ساحت علم لدنی است، رازداری خزاین آسمانها و زمین؛ آنجا سُبُحات فنای فی الله است و بقای بالله، و مرد این میدان کسی است که با اختیار، از اختیار خویش درگذرد و طفل ارادهاش را در استان ارادت قربانی کند... و چون این چنین کرد، درمییابد که غیر او را در عالم اختیار و ارادهای نیست و هرچه هست اوست.
فرشتگان عقل به تماشاگه راز آمدهاند و مبهوت از تجلیات علم لدنی انسان، به سجده افتادهاند تا آسمانها و زمین، کران تا کران، به تسخیر انسان کامل درآید و رشته اختیار دهر به او سپرده شود؛ اما انسان تا کامل نشود، درنخواهد یافت که دهر، بر همین شیوه که میچرخد، احسن است. چشم عقل خطابین است که میپرسد: اَتَجعَلُ فیها مَن یفسِدُ فیها و یسفِکُ الدِماء... اما چشم دل خطاپوش است. نه آنکه خطایی باشد و او نبیند... نه! میبیند که خطایی نیست و هرچه هست وجهی است که بیحجاب، حق را مینماید. هیچ پرسیدهای که عالم شهادت بر چه شهادت میدهد که نامی این چنین بر او نهادهاند؟»
دیدگاه خود را بنویسید