ناشر: میلکان، قطع: رقعی، نوع جلد: نرم، تعداد صفحات: 304 صفحه
محصولات دیگر فروشگاه
کتاب فلسفه برای زندگی و دیگر موقعیتهای حساس اثر جولز اونز:
فلسفه برای زندگی و دیگر موقعیتهای حساس کتابی به قلم جولز اونز درباره کمک گرفتن از فلسفه در زندگی مدرن است. جولز اونز در این کتاب سعی کرده از فلسفه کهن و مکتب آتن برای رفع مشکلات دوران مدرن چارهجویی کند.
در این کتاب جذاب اونز نشان میدهد که یک روز در مکتب آتن چگونه طی میشود و یک پیرو مکتب آتن چگونه روزش را با تمام چالشهایش سپری میکند. او با استفاده از تعالیم فلاسفه مکتب آتن، سقراط، افلاطون و ارسطو تلاش کرده است مشکلات و اختلالات روانی، عصبی،رفتاری و اجتماعی انسان امروزی را رفع و رجوع کند.
بخشی از کتاب فلسفه برای زندگی و دیگر موقعیتهای حساس:
چگونه اشتباه در کنترل ما را میرنجاند
اپیکتتوس استدلال میکند بسیاری از رنجها از این ناشی میشوند که دو اشتباه میکنیم: اول، سعی میکنیم کنترل حاکمیت مطلق خود را روی چیزی در محدودهٔ ۲ نشان دهیم؛ چیزی که در اختیار و کنترلمان نیست. سپس، زمانی که در کنترلش شکست میخوریم، احساس بیچارگی، بیاختیاری، عصبانیت، گناه، اضطراب، یا افسردگی میکنیم. دوم، مسئولیت محدودهٔ ۱، یعنی افکار و باورهایمان را که در کنترلمان هستند، برعهده نمیگیریم؛ درعوض، دنیای بیرون، والدینمان، دوستانمان، شریک زندگیمان، اقتصاد، محیط، یا سیستم طبقاتی را مسئول باورهایمان میدانیم و سپس دوباره کارمان به احساس ناراحتی، بیچارگی، فریفتگی، بیاختیاری و ناتوانی در برابر شرایط بیرونی میکشد.
بسیاری از بیماریهای روانی و اختلالات هیجانی از این دو اشتباه سرچشمه میگیرند. این موضوع حتی دربارهٔ بیماریهای روانپریشانه صادق است؛ بیماریهایی که اغلب بهدلیل ناتوانی از برقراریِ حدودِ مناسب برای خود و درک اینکه چهچیزی در کنترلتان است و چهچیزی نیست آشکار میشود. برای مثال، بیماران دچار اسکیزوفرنی۱۱۵ اغلب خیالات بدگمانانهای دارند دربارهٔ اینکه ذهنشان را نیروهای بیرونی، مانند افبیآی۱۱۶، مافیا، بیگانگان فضایی، شیاطین و از این دست، کنترل میکند. ازسویی، آنها از اینکه این نیروها به افکارشان هجوم میبرند یا آنرا در مالکیت خود میگیرند در هراساند و برای افکارشان و صداهایی که میشنوند، قدرت مطلق قائلاند. ازسوی دیگر، همچنین آنها ممکن است خیالات بلندپروازانه و منجیانهای داشته باشند و خود را قادر به نجات دنیا از راه افکارشان بدانند. نوسان آنها از قربانیِ بدگمان به خودبزرگبینیِ منجیانه از این برمیآید که از تمایز واقعبینانه میان چیزی که در کنترلشان است و چیزی که نیست ناتواناند.
دیدگاه خود را بنویسید