ناشر: میلکان، نوع جلد: نرم، قطع: رقعی، تعداد صفحات: 352 صفحه، سال انتشار: 1400
محصولات دیگر فروشگاه
کتاب جایی که عاشق بودیم اثر جنیفر نیون:
کتاب جایی که عاشق بودیم به قلم جنیفر نیون به عنوان یکی از پرفروشترین آثار مجله نیویورک تایمز و یکی از برجستهترین رمانهای نوجوانان بر اساس سایت گودریدز و آمازون، روایتی عاشقانه و جذاب در رابطه با دختری به نام وایولت است که زندگی کردن را از جوانی به اسم فینچ که به مرگ میاندیشد، میآموزد.
جنیفر نیون (Jennifer Niven) در این رمان به مسائل دوره نوجوانی و چالشهای مربوط به آن متمرکز است. موضوعاتی نظیر افسردگی، خودکشی و عشق، مباحثی هستند که شما در ابتدای رمان جایی که عاشق بودیم (All The bright places) با آنها مواجه خواهید شد.
موضوع اصلی کتاب جایی که عاشق بودیم چیست؟
تئودور فینچ یکی از شخصیتهای اصلی این داستان، در فکر مرگ است و پیوسته به شیوههای متفاوت خودکشی میاندیشد. ولی هر دفعه رخدادی خوشآیند، او را از انجام این کار باز میدارد. وایولت مارکی دیگر شخصیت این داستان، به شدت منتظر اتمام درسش است تا بتواند از شهرش و خاطرات تلخ ناشی از مرگ خواهرش نجات یابد.
این دو شخصیت رنج دیده سرانجام در صحنهای خالی از احساس در بالای برج ناقوس مدرسه یکدیگر را ملاقات میکنند جایی که هر دو با هدف خودکشی آنجا هستند. این دیدار سبب میشود تا این دو، ناجی یکدیگر باشند و همدیگر را از خودکشی منصرف کنند. این اتفاق ارتباطی عجیب میان تئودور و وایولت برقرار میکند.
آنها موفق به کشف چیزهای جالبی میشوند: تئودور، فقط با وایولت میتواند بیپروا خود واقعیاش را به نمایش بگذارد، پسری عجیب، با نمک و پر ذوق و شوق که آنقدرها هم غیرقابل تحمل نیست و وایولت، تنها با فینچ میتواند دست از شمردن روزهای زندگیاش برداشته و زندگی واقعی را تجربه کند. ولی در طول داستان و با بزرگتر شدن دنیای وایولت، جهان فینچ، کوچک و کوچکتر خواهد شد.
خالی از لطف نیست اگر بدانید که در این کتاب جنیفر نیون تجربه شخصی خویش را به تصویر میکشد. همچنین عدهی بسیاری این کتاب را با رمان خطای ستارگان بخت ما قیاس میکنند که شاید قیاس درستی باشد. بر اساس این رمان پرکشش فیلم سینمایی جذابی نیز ساخته شده است.
برخی نظرات دربارهی کتاب جایی که عاشق بودیم:
- رمانی پرمایه و جذاب. (Goodreads)
- یک داستان عاشقانهی دلربا دربارهی این دو نوجوان آسیب دیدهی کم نظیر و دوست داشتنی. (New York Times Book Review)
- بسیاری از رمانهای نوجوان به موضوعاتی مشابه میپردازند، اما تعداد کمی از آنها این کار را این چنین به یاد ماندنی انجام میدهند. (Kirkus Reviews)
در بخشی از کتاب جایی که عاشق بودیم میخوانیم:
به حمام میروم، لباسهایم را در میآورم و زیر آب داغ داغ میروم. آن قدر آنجا میایستم تا پوستم قرمز و آبگرمکن خاموش شود. حوله را دور خودم میپیچم و روی آینهی بخار گرفته مینویسم: فقط مراقب باش. دوباره به اتاق میروم و از زاویهای دیگر آن را بررسی میکنم. اتاق دقیقاً همان طوریست که قبلاً بوده و با خودم فکر میکنم شاید این اتاق نیست که فرق کرده است. شاید من تغییر کردهام.
حولهام را در حمام آویزان میکنم. یک تیشرت و شلوارک میپوشم و وقتی بخار شروع به محو شدن و پاک کردن نوشتهام میکند و یک بیضی به اندازهای که فقط دو چشم آبی، موهای خیس مشکی و پوست سفید را نشان بدهد به جا میگذارد، تصویرم را در آینهی بالای سینک روشویی میبینم. نزدیک میشوم و به خودم نگاه میکنم. این صورت من نیست، صورت شخص دیگریست.
روی تختم مینشینم. کتابهای بریده شده را یکی یکی ورق میزنم و نوشتههای برش خرده را میخوانم. آنها شاد و خوشایند، خندهدار و دلنشیناند. میخواهم با آنها محاصره شوم. پس بعضی از بهترین جملات و بهترین کلمات مانند «همنوایی»، «بدون محدودیت»، «ارزشمند» و «صبح» را میبُرم و بالای دیوار، روی دیگر نوشتهها میچسبانم. ترکیبی از رنگها و اشکال و حال و هوا، روی دیوار.
پتو را بلند میکنم و تا جایی که میتوانم محکم، طوری دور خودم میپیچم که نمیتوانم حتا اتاق را ببینم. مانند یک مومیایی روی تخت دراز میکشم. این شیوهای برای حفظ گرما و نور است تا نتواند دیگر به بیرون راه پیدا کند. دستم را از میان درز بیرون میبرم و یک کتاب دیگر و کتاب بعدی را برمیدارم. اگر زندگی همین طوری بود چه میشد؟ فقط بخشهای شادیآور، بدون هیچکدام از آن بخشهای وحشتناک و حتا کمی ناخوشایند. اگر میتوانستیم به سادگی بخشهای بد را ببُریم و بخشهای خوب را نگه داریم چی؟ این کاریست که من میخواهم با وایلت بکنم. فقط به او بخشهای خوب بدهم و بدیها را دور نگه دارم تا در نهایت اطراف ما را فقط خوبی احاطه کند.
دیدگاه خود را بنویسید