موضوع: داستان کوتاه ایرانی، ناشر: شهید کاظمی، قطع: رقعی، نوع جلد: نرم، سال چاپ: 1400
محصولات دیگر فروشگاه
کتاب نبرد تیله ها علی اکبر حسینی:
کتاب نبرد تیله ها نوشته سید علیاکبر حسینی نیشابوری است. این کتاب داستانی جذاب است خارج از مرزهای ایران.
این کتاب داستان پسری نوجوان است در پاکستان در یک منطقه زندگی میکند که سنی و شیعه در کنار هم زندگی میکند، این کتاب در هر فصل یک داستان جذاب روایت میکند و در هر داستان ما با این نوجوان همراه میشویم و داستانهای خندهدار و ناراحتکنندهای را میخوانیم.
بخشی از کتاب نبرد تیله ها:
معروفترین و پرطرفدارترین بازی آن روزها که در بیرون از خانهها بازی میشد و نیاز به دورشدن از خانه و رفتن به فضای باز نداشت، تیلهبازی بود. تعطیلات سهماههٔ زمستانی یعنی جام جهانی تیلهبازی در کوچهها. بازار تیلهفروشی گرم میشد و مغازهدارها از فروش تیلهها سود خوبی به دست میآوردند. تیلههای ساده، تیلههای رنگی که آنها را اینتی مینامیدند، و تیلهٔ اصلی بازیکنان به شمار میرفت. یک تیله هم بود، چندبرابر بزرگتر از تیلههای معمولی. یک تیله هم بود، چندبرابر کوچکتر از تیلههای معمولی. تیلههای معمولی انگار گالیور باشند که گاهی در شهر مردمان بزرگ گیر میافتادند و گاهی از میان مردمان کوچک سر درمیآوردند. بگذریم! حالا کاربرد این تیلهٔ بزرگ و آن تیلهٔ کوچک چه بود؟ این دو تا در بازی «پینو» به کار میرفتند. پینو را چطوری بازی میکردند؟ تعداد مسابقهدهندگان در پینو حداقل دو نفر بود؛ ولی حد اکثرش مشخص نبود. سه، چهار، پنج، ده... خلاصه اینکه حداکثر تعداد شرکتکنندگان در بازی پینو بستگی داشت به اینکه هوا بارانی نباشد و برف نیامده باشد و برنامهٔ تلویزیونی جذابی هم برای کودکان در حال پخش نباشد و هزارویک عامل دیگر. روش بازی پینو این بود که در ابتدا حفرهای کوچک بهاندازهٔ چهار تا تیله حفر میکردند. اول حدود نیم متر و بعد دوتاسه متر پایینتر از آن حفره، دو تا خطی میکشیدند. در صورتی که تعداد بازیکنان دو نفر بود، هر یک از دو نفر با حداقل یک تیله در این بازی شرکت میکرد که جمعاً میشد دو تا تیله. اول برای شروع نوبت سکه بالا میانداختند. نوبت هرکس میشد، پشت خط دوم که با فاصله دوسه متر کشیده شده بود، روی دو پا مینشست و آن دو تیله را آهسته میانداخت سمت حفره و سعی میکرد، فقط یکی از آنها داخل حفره برود. اگر موفق میشد، آن یک تیلهٔ حریف، مال او میشد و حریف باید یک تیلهٔ دیگر به او میداد و نوبت او تکرار میشد. ولی اگر موفق به انداختن یکی از تیلهها در داخل حفره نمیشد و هر دو تیله در اطراف آن حفره قرار میگرفتند، بازیکن از حریف خود سؤال میکرد که کدام یکی از دو تا تیلهها را با تیلهٔ اینتی نشانه بگیرد و بزند؟ او یکی را میگفت و بازیکن تیلهٔ اینتی و رنگی خود را سمت همان تیله پرتاب میکرد. اگر به تیله میخورد، باز هم برنده میشد. اگر نمیخورد، نوبتش میسوخت و نوبت حریفش میشد. ولی اگر در موقع پرتابکردن دو تا تیله، هر دو داخل حفره میرفتند، هم نوبتش میسوخت و هم یک تیله جریمه میشد که به آن دو تیلهٔ دیگر اضافه میشد و حریفش این بار بازی را با سه تیله ادامه میداد. اگر تیله اینتی بهجای تیلهای که حریفش گفته بود، به تیلهٔ دیگری میخورد، یا همزمان با هر دو تیله برخورد میکرد و یا از پشت به تیله میخورد و یا موقعی که به تیله میخورد، آن را داخل حفره هدایت میکرد و یا هر یک از تیلهها از خط اول که بهفاصلهٔ نیممتری حفره کشیده شده بود، بهسمت خط دوم عبور میکرد، باز هم نهتنها نوبتش میسوخت، که یک تیلهٔ جریمه هم پرداخت میکرد.
دیدگاه خود را بنویسید