ناشر: کتاب نیستان، تعداد صفحات : 200 صفحه
محصولات دیگر فروشگاه
کتاب یک خوشه انگور سرخ اثر فاطمه سلیمانی ازندریانی:
رمان دینی به قلم و خامه بسیاری از نویسندگان جوان ایران در سالهای اخیر توانسته است افقی تازه در ادبیات داستانی ایران بازگشاید و با کشف روایتها و راویان تازه از داستانهایی که شاید بارها و بارها به اختصار شنیده شده باشد و استفاده از تخیلی مؤمنانه که نویسنده مبدع آن بوده است به خلق آثاری بدیع، خواندنی و مانا و در قامت یک نسخه تازه ساخت و خوشخوان از داستاننویسی تاریخی خود را به ثبت برساند.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
لعنت به این حال غریب... لعنت به این لرزش دست و پا... چرا میلرزم؟ حال که بر تردید غلبه کردهام، چرا دستانم یاری نمیکنند؟ لعنت به این بخت که روزگارم را اینگونه رقم زد. اگر بخت یارم بود، اکنون نه در ستیز با خود بودم و نه ایستاده در میان خانهای که هرگز دلبندش نشدم. آری... این بازی تقدیر است و هیچ چیز به اراده من نیست. وگرنه چرا من؟ مرا چه به اینجا؟ مرا چه به این خانه؟ من، امفضل، دختر خلیفه بزرگ، مأمون عباسی، کجا و خانه... جز بازی تقدیر چه تدبیری است برای حال این لحظه من؟ من که از ابتدا چنین نیتی نداشتم. دست سرنوشت من را به این بازی کشاند. گاهی با خود میگویم ای کاش میل پدر، به نکاح من با وزیرزاده یا عموزادهای بود. که اگر بود اکنون اینجا نبودم؛ اینجا، کنار دروازههای جهنم... آرزوی عبثی است اینکه چشمانم را باز کنم و هر کجا باشم، جز این خانه؛ هر کجا، جز اینجا... بی راه بازگشت.
دیدگاه خود را بنویسید