ناشر: میلکان، مترجم: عاطفه هاشمی، سید حسن رضوی، قطع: رقعی، نوع جلد: نرم، تعداد صفحات: 288 صفحه، سال نشر: 1400
محصولات دیگر فروشگاه
کتاب واقع نگری اثر هنس روسلینگ:
کتاب واقعنگری؛ ده دلیل که ثابت میکند اوضاع دنیا آن قدرها هم که فکر میکنیم بد نیست نوشته هنس روسلینگ، آنا روسلینگ و اولا روسلینگ است که با ترجمه عاطفه هاشمی و سید حسن رضوی منتشر شده است.
درباره کتاب واقعنگری؛ ده دلیل که ثابت میکند اوضاع دنیا آن قدرها هم که فکر میکنیم بد نیست:
کتاب واقعنگری یکی از پرفروشترین کتابهای نیویورکتایمز به این میپردازد که دنیا چندان هم جای بدی نیست و ۱۰ دلیل میآورد که به ما ثابت میکنند درباره جهان اشتباه فکر میکنیم. نویسندگان در این کتاب، جهانبینی بدبینانه را حاصل چند روش مختلف عملکرد مغز انسان میدانند و میگویند رسانهها، تبلیغات و اخبار جعلی کمترین تاثیر را دارند. آنها از ده غریزه منفیگرایانه حرف میزنند که عاملان اصلی تفکر تراژیک و منفی درباره دنیا هستند. نویسندگان این اثر، ابزارهای تفکر به دور از منفینگذری را برای شما برمیشمارند. این ابزارها کمک خواهند کرد که تصویر واقعی و درستی از جهان داشته باشید، بر جهل خودخواسته غلبه کنید؛ بدون آن که نیاز داشته باشید تمام جزئیات را یاد بگیرید. آنها از شما میخواهند دست از تفکر بیش از حد بدبینانه خود درباره دنیا و اتفاقات آن بردارید و جهانبینی مضطرب کننده و نادرست را دور کنید. کمی خوشبینانهتر به جهان نگاه کنیدو بخواهید که واقعیتها را بدون دخالت غرایز منفیگرایانه خود بفهمید.
خواندن کتاب واقعنگری؛ ده دلیل که ثابت میکند اوضاع دنیا آن قدرها هم که فکر میکنیم بد نیست را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم:
این کتاب را به تمام کسانی که میخواهند زندگیشان را تغییر دهند و دنیا را مثبتتر ببینند پیشنهاد میکنیم
در بخشی از کتاب واقعنگری میخوانیم:
دنیا را در نظر بگیرید: جنگ، خشونت، حوادث طبیعی، حوادث انسانی، فسادها و انحرافات. همهچیز بد است و بهنظر میرسد دارد بدتر هم میشود. درست؟ ثروتمندها ثروتمندتر و فقرا فقیرتر میشوند. تعداد فقرا همچنان در حال افزایش است و بهزودی منابعمان تمام میشود؛ مگراینکه دست به کاری اساسی بزنیم. دستکم این تصویری است که بیشترِ جهان غرب در رسانهها میبینند و اینطور گمان میکنند. من نام اینرا «جهانبینی فوقدراماتیک» میگذارم که استرسزا و گمراهکننده است.
درواقع بیشترِ جمعیت جهان، در پیوستار شاخصهای درآمدی، جایگاهی میانه دارند. شاید چیزی که ما نامش را «طبقهٔ متوسط» میگذاریم نباشند؛ اما در فقر مطلق هم زندگی نمیکنند. دخترهایشان به مدرسه میروند، بچههایشان واکسینه میشوند، اغلب خانوادهها دو فرزند دارند و دلشان میخواهد برای تعطیلات به مسافرت خارج از کشور بروند، نه اینکه به کشوری پناهنده شوند. جهان قدمبهقدم و سالبهسال وضعیت بهتری پیدا میکند، نه براساس اطلاعات یک سال یا با مقیاسی خاص؛ این قاعده است. جهان با چالشهای جدی و دشواری روبهروست؛ اما به پیشرفتهای چشمگیر و قابلتوجهی هم دست یافتهایم. این جهانبینیِ واقعیتمحور است.
جهانبینیِ فوقدراماتیک است که افراد را بهسمت دراماتیکترین و منفیترین پاسخها به سوالات من میبَرد. مردم هنگام فکرکردن، حدسزدن یا اطلاعیافتن دربارهٔ جهان، بهطور پیوسته و غریزی به جهانبینیهایشان رجوع میکنند. بنابراین اگر جهانبینی انسان نادرست باشد، بهشکل سیستماتیک حدسهای اشتباه خواهد زد. اما برخلاف آنچه زمانی فکر میکردم امکان ندارد این جهانبینیِ فوقدراماتیک تنها بهدلیل دانشهای تاریخگذشته ایجاد شده باشد؛ چراکه افرادی که به آخرین اطلاعات و دادهها دسترسی دارند نیز برداشتهای اشتباهی از جهان دارند. حالا متقاعد شدهام این مسئله تقصیر رسانههای بداندیش، جوسازی، اخبار کذب یا اطلاعات نادرست نیست.
تجربهٔ من از دههها تدریس، آزمایش و گوشکردن به صحبتهای افرادی که باوجود دسترسی به حقیقت، برداشتهای اشتباهی از آن دارند، درنهایت مرا به این نتیجه رساند که جهانبینی فوقدراماتیک را نمیتوان بهراحتی تغییر داد؛ چراکه این نوع جهانبینی مستقیماً از نحوهٔ کارکرد مغز ما ناشی میشود.
دیدگاه خود را بنویسید