کتاب مزرعه حیوانات، اثر جورج اورول، مترجم مارال طاهری، ناشر: آسو
محصولات دیگر فروشگاه
معرفی کتاب قلعه حیوانات:
رمان مزرعهی حیوانات با عنوان اصلی Animal Farm در کنار رمان ۱۹۸۴ دو اثر برجسته و به یادماندنی از جورج اورول است که هر زمان به مطالعه آنها بپردازید، شگفتزده خواهید شد. ویژگی مشترک این دو کتاب جورج اورول این است که در آنها حکومتها و نظامهای تمامیتخواه به شدت محکوم شدهاند. با این تفاوت که کتاب مزرعهی حیوانات به شکل خاص بر مبنای انقلاب روسیه در سال ۱۹۱۷ نوشته شده است.
کتاب قلعه حیوانات اثر جورج اورول، بهطور غیر مستقیم اشاره به شرایط حاکم بر شوروی سابق در طول جنگ جهانی دوم دارد.
«مزرعه حیوانات» که در ایران به نام «قلعه حیوانات» نیز شناخته شده، در کنار رمان «1984» دو اثر ماندگار و شاخص «جورج اورول»، نویسنده و روزنامهنگار انگلیسی است که به عنوان پر فروشترین آثار این نویسنده قرن بیستم معرّف همگان است.
کتاب قلعه حیوانات (Animal Farm) به علت روابط حسنه انگلیس و شوروی در آن زمان، موفق به دریافت مجوز نشد، ولی بالاخره در سال ۱۹۴۵ در انگلستان منتشر و در اواخر دهه ۱۹۵۰ به شهرت رسید. اورول در هر دوی این آثار که در سالهای آخر عمر خود منتشر نمود، نمایی از یک شهر ویرانه با تمام ویژگیهای منفی آن را به تصویر کشیده، تصویری از واقعیتی هولناک که به عنوان هشداری برای بشریت است و در صورت ادامه فاجعههای انسانی دیر یا زود به حقیقت تبدیل میگردد.
جورج اورول که به عنوان یک سوسیال - دموکرات در جریان جنگ داخلی اسپانیا با سیاست حکومت سوسیالیستی شوروی آشنا و از پاکسازیهای خشونتآمیز دوران «ژوزف استالین» - که با نام «پاکسازی بزرگ» شناخته میشود - خشمگین بود، با نگارش رمان «قلعه حیوانات» از استبداد طبقه حاکم شوروی به سختی انتقاد نموده و معتقد بود نظام شوروی به یک دیکتاتوری بدل گشته است. در کتاب قلعه حیوانات، انقلاب حیوانات مزرعه، نماد انقلاب کارگری و سرنوشت آن بر ضد نظام سرمایهداری است.
جورج اورول (George Orwell) در آثار خود همه وسایل و ابزار و عناصر داستانهای علمی - تخیلی را به کار میگیرد، اما در واقع تالیفات او بیش از هر چیز تبلیغاتی است: تبلیغات بر ضد کمونیسم و شیوه حکومت استالین، و اصولا هر نوع رژیم استبدادی. هر چند که آثار خود را بر اساس اعتقادات سیاسیاش پایهگذاری میکند، از جنبههای هنری آنها نیز غافل نمیماند. او رماننویسی را عالم اخلاق میدانست و از همین رو بود که راه سیاسی خود را در طغیان علیه بیرحمیها و سنگدلیهای طرفداران فرانکو و استالین پیدا کرد.
در بخشی از کتاب قلعه حیوانات میخوانیم:
در ماه آوریل، در مزرعه حیوانات اعلام جمهوری شد. آنها به یک رئیسجمهور نیاز داشتند و مسلماً کسی جز ناپلئون سزاوار نامزدی برای این کار نبود، پس او به رأی آراء انتخاب گردید.
در همان روز انتخابات، شایع شد که اسناد جدیدی درباره همکاریهای اسنوبال با جونز به دستشان رسیده و مشخص شد که اسنوبال فقط نمیخواسته که در جنگ گاودانی با شکست مواجه شوند، بلکه او با حیله در طرف جونز میجنگیده و در حقیقت اسنوبال بوده که آدمها را برای جنگ مدیریت میکرده و در حالیکه شعار «زنده باد بشریت» را سر میداده، وارد جنگ شده است؛ تازه زخمهای پشتش هم که تعدادی از حیوانات آن را به یاد میآوردند، جای دندانهای ناپلئون بوده است.
در اواسط تابستان موزز، زاغ اهلی، پس از سالها ناپدید شدن باز در قلعه حیوانات پیدا شد. او اصلاً تغییری نکرده بود؛ طبق معمول کار نمیکرد و درباره موضوعات قدیم مثل کوه شکلات و چیزهای دیگر صحبت میکرد. او ساعتها بر روی تنه درختی مینشست و بالهای سیاهش را بر هم میزد و با هر که به حرفهایش گوش میداد، مدتی طولانی حرف میزد. موزز با منقارش آسمان را نشان میداد و میگفت:
- دوستان، درست آن بالا بالاها، پشت ابرهایِ سیاه، سرزمینی شکلاتی وجود دارد و این همان سرزمینی است که ما حیوانات بیچاره را از رنج کار کردن رها میکند...
کمی درباره نویسنده:
اریک آرتور بلر، همان نویسندهای که ما او را با نام مستعار «جورج اورول» میشناسیم در ۱۹۰۳ میلادی در خانوادهای انگلیسی در هند چشم به جهان گشود. اریک پنج سال در مدرسه موردنظر مادرش درس خواند اما مدرسه را دوست نداشت. بهخاطر ویژگیهای خلقی و البته فاصله طبقاتی که او بعدها فهمید، میان او و بقیه شاگردان مدرسه وجود دارد در مدرسه محبوب نبود و همنشینش تنها کتابها بودند. این بیعلاقگی به تحصیلات رسمی تا پایان عمر وجود داشت و به همین دلیل برخلاف خواست مادرش، برای پذیرش در دانشگاه اقدامی نکرد.
اریک از ۱۷ سالگی به خدمت پلیس سلطنتی هند در برمه درآمد. کار برای او خوب پیش میرفت و پس از چند سال جایگاهش ارتقا پیدا کرد و مسوولیتهای بزرگی به او سپرده شد. گرچه در همین سالها تنها چیزی که حالش را خوب میکرد، اوقات فراغتی بود که به پرسه زدن در کتابفروشیها در آن حوالی میگذشت.
مرگ جورج اورول:
اریک به دلیل بیماری ریوی که داشت، راهی بیمارستان شد و در آن زمان جورج اورول وصیت نامه ای در خصوص مرگ خویش نوشت. در وصیت نامه ذکر شده بود که روی سنگ قبرش نامی از جورج اورول برده نشود، پیکر او سوزانده شود و خاکسترش در دهکده ساتن کورتینی به خاک سپرده شود. جورج اورول در ۱۹۸۴ میلادی چشم از جهان فرو بست.
دیدگاه خود را بنویسید