ویژگی های محصول: مترجم: زهرا شمس، ناشر: برج، موضوع: تاریخ، قطع: رقعی، نوع جلد: نرم، تعداد صفحات: 376 صفحه
محصولات دیگر فروشگاه
کتاب آیشمن در اورشلیم اثر هانا آرنت:
کتاب آیشمن در اورشلیم نوشته هانا آرنت با ترجمه زهرا شمس بعد از چندین دهه به زبان فارسی ترجمه شده است. آیشمن در اورشلیم: گزارشی از ابتذال شر کتابی است از هانا آرنت نظریهپرداز سیاسی در سال ۱۹۶۳. در این کتاب آرنت، روایت یهودیای را بازگو میکند که در دوره به قدرت رسیدن آدولف هیتلر از آلمان گریخت، کتاب آیشمن در اورشلیم گزارشی از محاکمه آدولف آیشمن است.
نظریه آرنت در کتاب آیشمن در اورشلیم این است که شرهای بزرگ در طول تاریخ بشر بهطور عام، و بهطور خاص جنایت عظیم هولوکاست، نه توسط متعصبان کور اتفاق افتاده است نه عامل آن بیماران با مشکلات روانی بودهاند بلکه به وسیله مردم عادی که استدلالهای دولتمردان و حکومتهایشان را پذیرفتهاند به اجرا درآوردهاند رخ داده است و به همین دلیل، از نظر این مردم اعمالشان رفتاری طبیعی بودهاست. ازین رو این کتاب به بررسی کامل این موضوعات میپردازد.
آدولف آیشمن یکی از فرماندهان اساس آلمان نازی بود که به دلیل جنایات بیشمار در اردوگاههای کار اجباری و کورههای آدمسوزی و اتاقهای گاز در جنگ دوم جهانی «قصاب اروپا» لقب گرفت. او پس از جنگ به آرژانتین گریخت و سالها در فرار بود. در نهایت در سال ۱۹۶۱ در اورشلیم در دادگاهی محاکمه شد. دادگاهی که هانا آرنت هم به آنجا رفت تا این محاکمه را مستندسازی کند. هانا آرنت در این دادگاه متوجه شد که آیشمن در ذات خود کارهایش را کاملا اخلاقی میدانسته و فکر میکرده به هموطنانش در حال خدمترسانی است. همین موضوع باعث شد که آرنت در تحلیلهای خود در این کتاب مساله «شر» را مطرح کند و بار دیگر به ما گوشزد کند که مفهوم اخلاق چیست.
خواندن کتاب آیشمن در اورشلیم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم:
ترجمه فارسی کتاب آیشمن در اورشلیم پس از گذشت حدود ۶۰ سال در داخل کشور و به صورت قانونی منتشر شده است. نشر برج اعلام کرده که این کتاب را با رعایت قانون کپیرایت منتشر کرده و حق کپیرایت آن را به بنیاد هانا آرنت پرداخت کرده است. بسیاری از فارسیزبانان سالها منتظر و مشتاق مطالعه این کتاب مهم و جنجالی هانا آرنت بودند. خواندن این کتاب را به همه کسانی که مشتاق مطالعه این کتاب بودند، توصیه میکنیم. همچنین اگر به علوم سیاسی، تاریخ و به خصوص روایتهای مرتبط با ماجرای هولوکاست علاقه دارید، خواندن این کتاب را از دست ندهید. اگر جز هیچ کدام از دستههایی که گفتیم نیستید، اما موضوع اخلاق و سرشت شر جزو دغدغههای ذهنی شماست، کتاب آیشمن در اورشلیم میتواند برای شما هم حرفهایی برای گفتن داشته باشد.
در بخشی از کتاب آیشمن در اورشلیم می خوانیم:
یعنی آقای هاوزنر واقعاً باور داشت که اگر دادگاه نورنبرگ آیشمن را در جایگاه متهم نشانده بود، توجه بیشتری به سرنوشت یهودیان نشان میداد؟ ابداً. او هم مانند تقریباً هرکسِ دیگری در اسرائیل، باور داشت که فقط یک دادگاه یهودی میتواند عدالت را در حق یهودیان جاری کند و این وظیفهٔ یهودیان است که به قضاوت دشمنانشان بنشینند. به همین دلیل، حتی یک اشارهٔ کوچک به تشکیل دادگاه بینالمللی برای محاکمهٔ آیشمن، نه بابتِ جنایت «علیه مردم یهود»، بلکه بابتِ جنایت علیه بشریت که بر پیکرهٔ مردم یهود ارتکاب یافته است، در اسرائیل با مخالفت تقریباً همگانی روبهرو میشد. آن لافِ عجیبِ «ما قائل به هیچ نوع تفکیکِ قومیتی نیستیم» هم از همینجا میآید، که البته در اسرائیل چندان عجیب به نظر نمیرسید، اینجا قواعد شرع خاخامی بر احوال شخصیه {و نسب} شهروندان یهودی حاکم است و در نتیجه هیچ یهودیای نمیتواند با یک غیریهودی ازدواج کند؛ ازدواجی که خارج از اسرائیل منعقد شده به رسمیت شناخته میشود، اما فرزندان حاصل از ازدواجهای مختلط، قانوناً حرامزادهاند (فرزندانِ والدین یهودی که خارج از ازدواج متولد شوند مشروع هستند)، و اگر کسی مادر غیریهودی داشته باشد، نه میتوان با او ازدواج کرد و نه اجازهٔ دفن او را میدهند. توهینآمیزبودنِ این وضع، از ۱۹۵۳ به بعد محسوستر شده است، چون از آن سال، بخش عمدهٔ صلاحیت قضائی در مسائل قانون خانواده را به دادگاههای سکولار محول کردند. زنان حالا میتوانند مِلک به ارث ببرند و در کل از وضعی برابر با مردان برخوردارند. ازاینرو بعید است که احترام به عقاید یا قدرتِ اقلیت مذهبی متعصب باعث شده باشد که دولت اسرائیل، در مسائل ازدواج و طلاق صلاحیت قضائی سکولار را جایگزین شرع خاخامی نکند. شهروندان اسرائیل، اعم از مذهبی و غیرمذهبی، ظاهراً در مورد مطلوبیتِ قانونی که ازدواج مختلط را ممنوع میکند اتفاقنظر دارند، و - همانطور که مقامات اسرائیل در خارج از دادگاه هم اذعان میکردند - عمدتاً به همین علت است که قانون اساسی مکتوب را (که لاجرم باید این قانون {احوال شخصیه} را به شکلی شرمآور بشکافد و بیان کند) نامطلوب میدانند. (فیلیپ گیلون۳۰ اخیراً در نشریهٔ جبههٔ یهود۳۱ نوشت: «استدلالی که علیه ازدواج مدنی وجود دارد این است که در میان خاندان اسرائیل رخنه میافکند و یهودیان این کشور را از یهودیان دیاسپورا جدا میاندازد»). حالْ علتش هرچه که بود، بیشک سادهلوحی دادستان در محکومکردن قانون ننگینِ نورنبرگ (مصوب ۱۹۳۵)، همان قانون نازی که ازدواج مختلط و رابطهٔ جنسی میان یهودیان و آلمانیها را ممنوع میکرد، شگفتانگیز بود. خبرنگارانِ آگاهتر، کاملاً به این وضع کنایهآمیز واقف بودند اما در گزارشهای خود به آن اشاره نمیکردند. گمان میکردند حالا وقتش نیست به یهودیان بگوییم قوانین و نهادهای کشور خودشان چه اشکالاتی دارد.
دیدگاه خود را بنویسید