کتاب منحنی خلاقیت اثر آلن گانت

کتاب منحنی خلاقیت اثر الن گنت:

این کتاب برای تمام کسانی است که گمان می کنند افرادی بی روح سرکوب شده و عاری از خلاقیت اند. الن گنت کارآفرین بزرگ افسانه نبوغ خلاقانه را از بین می برد و دانش و رازهای رسیدن به موفقیت تجاری در هر زمینه ای را فاش می کند.

الن گنت که کارآفرینی بزرگ و مطرح محسوب می‌شود، راه‌های دستیابی به موفقیت را در کتاب منحنی خلاقیت: چگونه ایده‌ی درست را در زمان درست پرورش دهیم با شما در میان می‌گذارد و افسانه‌ها و شایعات مربوط به خلاقیت را زیرسوال می‌برد. پس از مطالعه‌ی این کتاب متوجه می‌شوید چیزی به نام نبوغ و خلاقیت ذاتی معنا ندارد!

معرفی کتاب منحنی خلاقیت:

آیا برای اینکه هنرمند بزرگی باشید باید استعداد استثناییِ ذاتی داشته باشید؟ یا با تمرین و سخت‌کوشی هم می‌توانید هنرمند بزرگی شوید؟ به‌طور کلی‌تر، آیا استعدادِ هنری درونی‌ است؟

بدون شک شما هم در زمره‌ی کسانی قرار دارید که گاهی اوقات به این سوال‌ها فکر می‌کنید. حتی ممکن است خود را عاری از هر گونه استعداد و خلاقیتی بدانید. با این اوصاف بهتر است هر چه زودتر سراغ کتاب منحنی خلاقیت (The Creative Curve) بروید و با آن طرز تفکر و مسیر زندگی خود را تغییر دهید.

الن گنت (Allen Gennett) که چهره‌ای موفق در دنیای تجارت محسوب می‌شود در این کتاب خواندنی مثال‌های بسیاری می‌آورد و اشخاصی مانند کورت ونه گات، پل مک کارتنی، داروین و ... در کتاب منحنی خلاقیت حضور دارند.

گنت با استفاده از مثال‌ها و داستان‌هایی که روایت می‌کند به شما می‌آموزد که چگونه در زمان و مکان درست بهترین ایده را بیابید و موفقیت خود را تضمین کنید. دیگر لازم نیست نگران آینده‌ی شغلی خود باشید؛ چراکه گنت با راز‌هایی که در این کتاب مطرح می‌کند، موفقیت شما را در هر زمینه‌ای ممکن می‌سازد.

الن فوت و فن‌های موفقیت خود را منحنی خلاقیت می‌نامد و نام کتاب نیز از همین روش الهام گرفته شده است؛ با این اوصاف، می‌توان چنین قلمداد کرد که او اسرار خود را بدون هیچ چشم‌داشتی با شما در میان می‌گذارد. از طرف دیگر، کتاب حاضر پر از چهره‌های مشهور و پرطرفدار است و همین موضوع آن را تبدیل به اثری سرگرم‌کننده می‌کند که خواندن آن در هر صورت خالی از لطف نیست.

مطالعه‌ی کتاب منحنی خلاقیت به چه کسانی پیشنهاد می‌شود؟

این کتاب به تمام کسانی که به دنبال پیشرفت و ایجاد تغییر در زندگی خود هستند، توصیه می‌شود. البته فراموش نکنید برای رسیدن به خواسته‌های‌تان باید به گفته‌های کتاب حاضر عمل کنید.

نکوداشت‌های کتاب منحنی خلاقیت:

- سفر جذاب برای رسیدن به خلاقیت. (ست گودین، نویسنده)
- هر کس که در کار نوآوری است ، باید این کتاب را بخواند. (شان اسنو، نویسنده)
- این کتاب درک ما را نستبه به خلاقیت تغییر می دهد و الهام بخش ما برای دستیابی به موفقیت می‌شود. (شان آکور، نویسنده)

جملات برگزیده کتاب منحنی خلاقیت:

- درس‌خوندن من توی رشته‌ی مردم شناسی از اول هم اشتباه بود، چون من نمی‌تونم انسان‌های بی‌تمدن رو تحمل کنم، اون‌ها خیلی احمق‌ان.
- هیچ دلیلی وجود ندارد که نتوان شکل ساده‌ی داستان‌ها را به رایانه سپرد؛ داستان‌ها اشکال زیبایی‌اند.
- دیگران باید کار یک فرد را بپذیرند تا برچسبِ «خلاقانه» به آن تعلق بگیرد و حتی تعداد بیشتری باید یک فرد را تأیید کنند تا به‌عنوان «نابغه‌ی خلاق» شناخته شود.

در بخشی از کتاب منحنی خلاقیت می‌خوانیم:

سال 1965 بود و اشتیاق‌ به گروه بیتلز در اوج خود قرار داشت.

زمانی‌که مک‌کارتنی داشت برای تمام‌کردن ترانه‌ی دیروز سخت تلاش می‌کرد، دیگر افراد بیتلز داشتند به‌دنبال راهی می‌گشتند تا زیر بار کمرشکن شهرت جهانی، به‌طرز هنرمندانه‌ای رشد کنند.

جرج هریسون فکر می‌کرد در فیلمشان، کمک!، خروجی مناسبی پیدا کرده است. داستان فیلم فرقه‌ای شرقی را به سخره می‌گرفت که اهل هندوستان بودند. در این شرایط بود که جرج هریسون کشفی کرد که موسیقیِ پاپ را تغییر داد.

در یک صحنه، در یک رستورانِ اغراق‌آمیزِ «هندی»، گروهی از نوازنده‌ها با آلات موسیقیِ سنتیِ شرقِ دور شروع کردند به نواختن برای مشتریان. جایی درطول اجرا، هریسون یکی از لوازم روی صحنه را برداشت. یک سه‌تار بود، سازی با دوازده زه که شبیه‌به گیتار بود.

سه‌تار در هند کاملاً شناخته شده بود، اما برای هریسون تازگی داشت. ازقضا درست همان موقع که گروه بیتلز فرهنگ هند را در فیلم کمک مسخره می‌کردند، هریسون شیفته‌ی صدای تودماغی و بیگانگیِ محضِ سه‌تار شده بود.

هریسون که مدت‌ها به‌دنبال دست‌وپا‌کردن نام‌ونشانی برای خود درمیانِ گروه بود و به رشدِ هنریِ خود ادامه می‌داد، به این نتیجه رسید که سه‌تار می‌تواند هم ازنظرِ موسیقایی و هم ازنظرِ شخصیتی، در او تغییر به وجود آورد. وقتی به لندن برگشت، از یک مغازه‌ی صنایع‌دستی هندی در خیابان آکسفورد اولین سه‌تار خود را خرید.

اکتبر آن سال، گروه بیتلز در به‌پایان‌رساندن ترانه‌ای جدید به‌نام «چوب نروژی» برای آلبومی که قصد داشتند آن را سوهان روح بنامند، با مشکل مواجه شدند. سرانجام به این فکر افتادند که سه‌تارِ جدیدِ هریسون را امتحان کنند. ملودی حسابی جور درآمد. امروز چوب نروژی به‌عنوان اولین ترانه‌ی غربیِ باب‌روز که با سه‌تار نواخته شده شناخته می‌شود؛ اما آخرین نیست.