معرفی کتاب بادبادک باز اثر خالد حسینی:
خالد حسینی در سال “۲۰۰۳” میلادی اوّلین اثر ۴۲۱ صفحه ای خود را با نام “بادبادک باز” منتشر نمود که در “ایران” و در سال “۱۳۸۳” هجری شمسی با ترجمه ی “زیبا گنجی” و “پریسا سلیمان زاده ی اردبیلی” انتشار یافت. بادبادک باز با تیراژ چهار میلیون نسخه، برای ۱۰۳ هفته در رتبه ی نخست پُرفروش ترین کتاب های نیویورک تایمز قرار داشت و تاکنون در بیش از ۴۰ کشور دنیا ترجمه شده است.
خالد حسینی در این رُمانِ رئالیستیِ (واقع گرایانه) انتقادی، “بی طرفانه” به “انتقاد” از نظام ارباب و رعیّتی حاصل از اختلاف های نژادی و مذهبی می پردازد و “تصویری” که او از شخصیّت های رُمان ارائه می دهد، برگرفته از “جامعه ی افغانستان” و تحولات اجتماعی و تاریخی آن است.
او جنگ و نژادپرستی را عامل بازدارنده ای معرّفی کرده که نه تنها یک شخصیت یا یک نژاد، بلکه یک “ملّت” را به تباهی می کشاند و نابود می کند. “شخصیّت ها” براساس “هویّت نژادی/مذهبی” در جامعه یِ رُمان رفتار می کنند و هر یک نماینده ی تیپ خاصّی هستند.
او در “قالبِ” شخصیت های رُمان خود به “طرح”ِ موضوع هایی مانند قومیّت، نژاد، جنگ و مهاجرت می پردازد و “یکی از دلایل”ِ مشکلاتِ جامعه ی افغانستان را در نگاه تبعیض آمیز “قومی_مذهبی” ریشه یابی می کند.
راه حلِّ پیشنهادی او برای این مُعضل، دوستی “صادقانه و دو سویه” است که به صورتِ نمادینِ “بادبادک” ظاهر می شود.
بادبادک باز شاهکار ادبیات افغانستان در صدسال گذشته؛
کتاب بادبادک باز با نام انگلیسی (The Kite Runner) اولین و مشهورترین اثر خالد حسینی، نویسنده معاصر و موفق افغان است که پس از انتشار، با استقبال گسترده مردم و منتقدین مواجه گشت و نام خالد را بر سر زبان ها انداخت.
این رمان شما را با یک نویسنده افغانستانی آشنا می کند که دغدغه هایش در نوشته هایش کاملاً مشخص است. خالد حسینی نویسندهای است که با نگارش کتاب توانسته صدای مردم افغان را به گوش جهان برساند.
روایت جذاب آمیخته از شیرینی و تلخی که با هنرمندی نویسنده، عمق احساسات و جان خواننده را هدف قرار می دهد. در توضیحات پشت جلد کتاب آمده است:
نویسندگان افغانی اغلب مجالی برای شنیده شدن آثارشان خارج از افغانستان نمی یابند. خالد حسینی، نویسنده افغان کسی بود که با رمان زیبا و پراحساس بادبادک باز، این تصور را تغییر داد. بادبادک باز روایتی از عاطفه و خیانت است. امی، پسر بی مادری که تمام عشق و محبت خود را از بابا طلب می کند. بابا که پشت چهره بسیار خشن، قلبی مهربان دارد و حسن خانه زادی که رابطه بسیار نزدیکی با امیر دارد؛ و ماجرای دردناک ظلمی وحشتناک به حسن که او آن را از چشم امیر می بیند و امیر که هرگز خود را ز بار گناه دوران کودکی آزاد نمی بیند. خالد حسینی در بادبادک باز روایتگر عذاب وجدانی است که ریشه آن به دوران کودکی باز می گردد. برای قهرمان داستان، راهی جز بازگشت به سرزمین مادری و روبرو شدن با کفاره گناه خود باقی نیم گذارد. خالد حسنی این هسته قدرتمند داستان را با شخصیت پردازی قدرتمند و توصیفات ناب از کابُل قدیم، بوی دود کباب بره، عینک ته استکانی، داستان نویسی زیر درخت انار و بادبادک بازی در آسمان آبی به گونه ای می آراید که پیش از اتمام خواندن داستان، نار گذاشتن آن امری بسیار دشوار خواهد بود. " در بخشی از کتاب می خوانیم:
" فقط یک گناه وجود دارد؛٬ فقط یکی. آن هم دزدی است. هرگناه دیگری، صورت دیگر دزدی است. حرفم را می فهمی؟ وقتی مردی را بکشی، زندگی را از او دزدیده ای، حق زنش را برای داشتن شوهر دزدیده ای، همین طور حق بچه هایش را برای داشتن پدر. وقتی دروغ بگویی حق طرف را برای دانستن راست دزدیده ای. وقتی کسی را فریب بدهی حق انصاف و عدالت را دزدیده ای، می فهمی...؟!"
درباره کتاب بادبادک باز:
کتاب بادبادک باز روایتی از دسامبر 2001 تا مارس 2001 را به مخاطب نشان میدهد. در تمام قسمت های کتاب با روایتی صمیمی و دوستانه مواجه خواهیم بود و مخاطب به سرعت میتوان با برخی قسمت های کتاب همزاد پنداری کند. در ابتدای داستان، امیر شخصیت اصلی داستان که از یک خانواده مرفه و پولدار است از خاطرات 12 سالگیاش میگوید و صحبت کردن او در مورد گذشته ای که راه خود را با چنگ و دندان باز میکند مخاطب را برای شنیدن داستانی که شاید به همین سادگی نتوان از آن عبور کرد آماده میکند.
این داستان چهره غمگین کشور افغانستان را در زمان سقوطش نشان میدهد. زمانی که سیاست افعانستان با تحولات عجیبی رو به رو میشود و زندگی مردم را به طور کل تغییر میدهد. داستان در عین حال که چهره مردم را در این تغییرات سیاسی نشان می دهد بیشتر متمرکز بر زندگی دو دوست به نامهای امیر و حسن است که در عین حال که با هم بزرگ شده اند و حتی از یک پستان شیر خورده اند تفاوت های چشمگیری در سبک زندگی دارند. امیر از خانواده ای ارباب زاده و پولدار و حسن از خانواده ای رنج کشیده و کم توان به عنوان خدمتکار در خانه امیر و خانوادهاش مشغول است. حکایت دوستی حسن و امیر به خوبی می تواند اختلاف طبقاتی در افغانستان را برای مخاطب به تصویر بکشد، اما این تمام داستان نیست؛ چرا که هدف این رمان 400 صفحهای تنها به این دوستی خلاصه نمیشود.
خالد حسینی، پیام رسان صدای مردم افغانستان در جهان:
خالد حسینی نویسنده جوان افغانستانی است که در سال های گذشته و با نگارش دو رمان جذاب «بادبادک باز» و «هزار خورشید تابان» توانسته خود را در گروه بهترین نویسنده های محبوب در قرن به مخاطبان بشناسد. شاید یکی از دلایل موفقیت داستان های خالد حسینی این باشد که او تمام رمان های خود را به زبان انگلیسی می نویسد و همین نکته در بهتر دیده شدن آثارش اهمیت به سزایی دارد؛ اما این نکته در کنار جذابیت داستان و قلم خوب این نویسنده می تواند ترکیب کاملی برای شهرت کتاب هایش یه حساب بیاید.
در توضیحات پشت جلد کتاب آمده است:
"بادبادکباز داستاني گيرا و احساسي از خيانت و رستگاري است. دريچهاي به دنيايي نو با نام زندگي افغانها که عجيب، فريبنده و در عين حال آشناست. خالد حسيني با ايجاد تعادل چشمگير مابين وضوح و قدرت، مرزهاي شالودهسازي و قصهگويي را درمينوردد. برترين نقطه قوت اين داستان دستمايه تقدير و عدالت و فايق آمدن خير بر شر به رغم تمامي عوامل بازدارنده است".
کمی درباره نویسنده:
خالد حسینی، زاده ی ۴ مارس سال ۱۹۶۵ در کابل، نویسنده ی افغان-آمریکایی است. عمده ی شهرت وی بابت نگارش دو رمان بادبادک باز و هزار خورشید تابان است. نام آخرین رمان او، و کوهستان به طنین آمد، می باشد که به فارسی نیز ترجمه شده است. حسینی ساکن ایالات متحده است و آثار خود را به زبان انگلیسی می نویسد. خالد حسینی به همراه خانواده اش در سال ۱۹۸۰ به سن خوزه در ایالت کالیفرنیا مهاجرت کرد. او درخواست پذیرش از دانشگاه سانتاکلارا (Santa Clara) کرد و مدرک لیسانس خود در رشته ی زیست شناسی را از این دانشگاه کسب کرد...